معنی او تب - جستجوی لغت در جدول جو
او تب
پهلو، پهلوی انسان و حیوان
ادامه...
پهلو، پهلوی انسان و حیوان
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
او تو
آب و تاب دادن در صحبت
ادامه...
آب و تاب دادن در صحبت
فرهنگ گویش مازندرانی
او ترب
از گیاهان دارویی که در کنار نهرها و چشمه ها روید، تره ی
ادامه...
از گیاهان دارویی که در کنار نهرها و چشمه ها روید، تره ی
فرهنگ گویش مازندرانی
او تر
اوتل
ادامه...
اوتل
فرهنگ گویش مازندرانی
او تپ
یک قطره آب
ادامه...
یک قطره آب
فرهنگ گویش مازندرانی